© تمام حقوق این سایت متعلق به سانیا آکادمی می باشد.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
ژاک لویی داوید هنرمند اثرگذار فرانسوی در سبک نئوکلاسیک بود. او در انقلاب فرانسه نیز نقشی فعالانه داشت و زندگی هنری اش با سیاست گره خورده بود. تابلوی “مرگ مارا” که از معروف ترین آثار اوست نیز از حوادث انقلاب کبیر فرانسه هویت گرفته است.
در ادامه به بررسی زندگینامه و برترین آثار ژاک لویی داوید خواهیم پرداخت.
داوید در خانواده مرفه پاریسی بهدنیا آمد. تاریخ تولد او 30 آگوست ۱۷۴۸ میلادی بوده است. وقتی که ۹ ساله بود پدرش را در دوئلی از دست داد و مادرش او را پیش عموهای معمار و ثروتمندش تنها گذاشت.
خویشاوندانش او را در کالج کوارتر نیشنز ثبت نام کردند تا تحصیلات آکادمیک داشته باشد. اما او هیچ گاه دانش آموز خوبی نبود. ژاک همیشه به نقاشی مشغول بود و دفترهایش مملو از طراحی های متفاوت بود. خودش می گفت: “من همیشه دفترم را زیر نیمکت قایم میکردم و تمام ساعت های کلاس را مشغول به کشیدن نقاشی بودم.”
در آخر هم اعلام کرد که قصد دارد نقاش شود ولی مادر و عموهایش با او مخالفت کردند و گفتند که تنها انتخابش معماری است. البته ژاک به این مخالفت تن نداد و به شاگردی فرانسوا بوچر، نقاش پیشرو در آن دوران درآمد.
آثار بوچر در زمان خود مُد نبود و حالتی شبیه به کلاسیک داشت. فرانسوا تصمیم گرفت تا داوید را پیش دوست و همکار خود ژوزف ماری وین بفرستد که نقاشی میانرده بود؛ اما شوق و اشتیاق خاصی برای آثار کلاسیک داشت.
ژاک پس از چندین سال شاگردی وین به آکادمی نقاشان و مجسمه سازان سلطنتی پیوست؛ جایی که اکنون موزه لوور در آن ساختمان مستقر است.
در سالهای بعد و پس از چندین بار تلاش ناموفق، ژاک بلاخره توانست بورسیه آکادمی فرانسوی در رُم را به دست بیاورد و به ایتالیا سفر کند. او با این سفر توانست شاهکارهای باستانی روم قدیم را مشاهده کند.
از بین همه نقاشان، او بیشتر دلبسته به نقاش بزرگ رافائل شد. همچنین در سال ۱۷۷۹ از خرابههای شهر سوخته پمپئی دیدن کرد و از ایتالیا و امپراطوری روم، ایدههایی برای آثار آینده خود گرفت.
بعد از بازگشت به پاریس، ژاک با دختر یکی از اشراف زادگان ازدواج کرد. نام همسرش مارگارت شارلوت بود. این ازدواج برای او چهار فرزند و ثروت فراوان به همراه داشت. در این سالها ژاک لویی داوید به تدریس نقاشی می پرداخت و حدود ۴۰ تا ۵۰ شاگرد داشت.
اولین اثر برجسته اش به سفارش دولت فرانسه بود. تابلویی با نام “پدر هوراس از او دفاع می کند”. او گفت که تنها در ایتالیا می تواند آثار روم باستان را به بهترین نحو نقاشی کند. پس به همراه خانواده و سه تن از شاگردانش به رم رفت و یکی دیگر از آثار مشهور اش به نام ” سوگند هوراتی ها” را در آنجا به تصویر کشید.
تم و درونمایه این اثر بعدها در آثار دیگر او مانند “عهد تنیس کورت” و “پراکندگی عقاب ها” دیده شد. در سالهای بعد تابلوی “مرگ سقراط” را به تصویر درآورد که حال و هوای سیاسی آن دوران را در خود بازتاب می داد.
در آن سالها انقلاب فرانسه در حال قوت گرفتن بود که ژاک لویی داوید تابلو “پیش قراولان اجساد پسران بروتوس را برایش می آورند” را نقاشی کرد. این تابلو جنجالی به خاطر تِم سیاسی اش مجوز نمایش نگرفت.
وقتی مردم در روزنامه این خبر را خواندند، عصبانی شده و با اعتراضات خود خواستار نمایش عمومی تابلو شدند. این اعتراضات موفق آمیز بود و تابلو بالاخره به نمایش عمومی درآمد.
در این تابلو پادشاه روم باستان بروتوس را می بینید که برای پسرانش سوگواری میکند. پسران بروتوس قصد براندازی جمهوری و بازگرداندن پادشاهی را داشتند ولی برای حفظ حکومت، به فرمان خود بروتوس، پسرانش به قتل رسیدند.
این نقاشی به سمبلی برای جمهوریخواهی تبدیل شده بود و در آن زمان فرانسه تب و تاب انقلابی را به جامعه انتقال می داد.
از شاخص ترین آثار ژاک لویی داوید پس از پیروزی انقلاب کبیر فرانسه می توان به اثر “قتل لِپِلِتیر” اشاره کرد. لپلتیر توسط یکی از محافظان پادشاه به خاطر رای دادنش به حکم اعدام لویی شانزدهم به قتل رسید.
مشهورترین تابلو ژاک لویی داوید را میتوان “مرگ مارا” نامید. این تابلو نمایانگر مرگ یکی از دوستان نزدیک داوید است که به دست یکی از مخالفان حزب به قتل رسیده است. این نقاشی به قدری زیبا و دردناک است که به آن سمبل انقلاب فرانسه نیز می گویند.
آثار مشهور بعد از انقلاب کبیر فرانسه ژاک لویی دیوید بسیار است. از بین آنها می توان نقاشی “مداخله زنان اهل سابین” را نام برد که داوید در قدردانی از همسرش به تصویر کشیده است.
او برای صبوری و همدلی مارگارت در سال های خشن سخت انقلاب، این اثر را به او تقدیم کرده است. درونمایه این اثر قدرت عشق را در جلوگیری از درگیری ها و کشتار نمایش می دهد.
ژاک لویی داوید یکی از تحسین کنندگان ناپلئون بُناپارت بود. آثار زیادی از او وجود دارد که این فرمانده جنگی را در حالات مختلف به نمایش میگذارد. به عنوان مثال اثر مشهور “ناپلئون در حال عبور از آلپ” درباره غافلگیری ارتش اتریش توسط ناپلئون است.
ارتش فرانسه با عبور از گذرگاه کوهستانی صعب العبور در رشته کوه آلپ، توانستند بر ارتش اتریش غلبه کنند و آنها را شکست دهند. این عمل قهرمانانه ناپلئون به زیبایی توسط قلم ژاک لویی داوید به نمایش گذاشته شده است.
با سر کار آمدن حزب بِربِن ها در فرانسه، داوید به خاطر ترجیحات سیاسی اش به ناپلئون خود را به بروکسل در کشور بلژیک تبعید کرد و گوشه گیری از سیاست را در پیش گرفت. در آن ایام نقاشی های اساطیری توجه او را جلب کرده بود. از دیگر آثار او در این دوران، “کیوپید و سایکی” و آخرین نقاشی او با نام “برملا شدن مارس توسط ونوس و سه الاحضرت” است.
دیوید در دسامبر ۱۸۲۵ میلادی، یعنی آخرین ماه و آخرین سال زندگی اش، نوشته ای را از خود به جای گذاشت که جملات زیر در آن نقل شده بود:”این آخرین تابلویی ایست که نقاشی می کنم، ولی می خواهم بهترینم را اجرا کنم. ۷۰ سال تجربه نقاشی خود را در اینجا به پایان می رسانم و دیگر هیچ وقت قلمی بر نخواهم داشت.”
آخرین تابلو او اول در شهر بروکسل، محلی که او برای انزوای خود انتخاب کرده بود به نمایش در آمد. ولی به اصرار یکی از شاگردانش که مراسمی را در پاریس ترتیب داده بود، قرار شد تا این تابلو به نمایش عموم مردم فرانسه هم درآید.
این نمایش بسیار باشکوه بود و حدود ۱۰ هزار نفر بازدید کننده داشت. درآمد آن برای داوید تقریبا 13000 فرانک بود که مبلغی هنگفت در آن زمان به حساب می آمد. او در پایان نمایش و هنگام ترک پاریس به سمت بروکسل، با کالسکه ای تصادف کرد و پایان داستان زندگی پر فراز و نشیب او این گونه در تاریخ ۲۹ دسامبر سال ۱۸۲۵ رقم خورد.
پیکر ژاک لویی داوید اجازه دفن در پاریس و فرانسه را نگرفت و به همان تبعیدگاه شخصی اش یعنی بروکسل، در کشور بلژیک برده و به خاک سپرده شد.
منبع :
نظرات