© تمام حقوق این سایت متعلق به سانیا آکادمی می باشد.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
نقاشی و طراحی همیشه از غنیترین انواع هنر بوده و به هنرمندان اجازه بروز احساسات شان را داده است. هنرمندان هر کدام سبک و تکنیکی مخصوص به خود را در نقاشی ها به کار گرفته اند. اولین نقاشی های بشر از دوران ماقبل تاریخ به جای مانده که در آن مردمانِ باستان، تفکرات و روزمرگی خود را روی دیوارهای غار به تصویر کشیده بودند.
با وجود تحولات بیشماری که در زندگی مدرن انسان ها به وجود آمده، هنوز هم این نقاشی های باستانی باعث به وجود آمدن ما میشود. دلیل آن را میتوان سبک و تکنیک مورد استفاده توسط انسان های اولیه هوشمند دانست که این آثار را جاودانه ساخته است.
از آن زمان تا به امروز هنرمندان و نقاشان زبردست تلاش کردند تا سبک ها و تکنیک های نقاشی و طراحی را توسعه دهند. مواردی که در ادامه به شما معرفی خواهیم کرد، روش هایی بوده که این استادان در نقاشی ها و طراحی های خود، در همه جای جهان از شرق گرفته تا غرب به کار برده اند.
در این بخش به بررسی سبک ها و تکنیک های به کار رفته در هنر تمدن غرب میپردازیم. به این نکته نیز توجه داشته باشید که فهرست پیش روی شما بر اساس زمان بندی تاریخی طبقه بندی شده است.
در این تکنیک از موم داغ زنبور عسل به عنوان ماده چسبنده در نقاشی استفاده میشد. نقاشان این ماده را با رنگ ترکیب و روی سطحی (معمولاً صفحه های چوبی) اجرا می کردند. سپس مجدداً به آن حرارت می دادند تا نقاشی نمای نهایی براق و شیشه ای پیدا کند. یکی از مزیت های این تکنیک که اولین بار در یونان باستان به کار برده شد، زمان خشک شدن کوتاه نسبت به دیگر روش ها بود.
هم چنین این تابلوها را میتوان باز آفرینی کرد یا مدلشان را تغییر داد تا در نقاشیهای کُلاژ یا دیگر حالت ها مورد استفاده واقع شوند. علاوه بر قابلیت تغییر پذیر بودن، این تکنیک به علت چسب طبیعی که در آن به کار رفته، دوستدار طبیعت است. در بسیاری از نقاشی های مشهور قرون وسطی از این تکنیک استفاده شده است.
در این تکنیک رنگ ها با آب ترکیب شده و هیچ ماده دیگری به آن اضافه نمی شود. این ترکیب برای نقاشی روی دیوار های گچی بسیار مناسب است، زیرا با خشک شدن، رنگدانه ها به دیوار نفوذ میکنند. از مشهورترین نقاشی های فرسک میتوان به تابلوی آفرینش و آخرین اثر میکلآنژ بر روی دیوارها و سقف کلیسای سیستین در واتیکان اشاره کرد.
اگر به جای موم عسل از زرده تخم مرغ و آب به عنوان ماده چسبنده در رنگ استفاده شود، آن تکنیک نقاشی را تمپرا مینامند. سطحی که نقاشی روی آن اجرا میشود باید از قبل آماده باشد تا رنگ تمپرا به صورت چند لایه و شفاف روی آن اجرا شود.
درست است که نقاشیهای تمپرا به عمق رنگی که نقاشی رنگ روغن دیده میشود، نمیرسد اما همچنان مزیتهای بسیاری داشته که این تکنیک را برای قرن ها قابل استفاده کرده بود.
یکی از اصلی ترین مزیت های تمپرا، دوام آن بود. برخلاف نقاشی های رنگ روغنی که به مرور زمان تیره می شد یا آنهایی که رفته رفته رنگ می باخت، رنگ در نقاشی های تمپرا برای مدتهای طولانی تازه و زنده می ماند. استفاده از تمپرا مرسوم ترین تکنیک در آثار هنری قرون وسطا به حساب میآمد که در نمادها و تصویرسازیهای کتب مقدس (که به آنها نوشتههای روشنگر نیز می گفتند) استفاده میشد.
دوران افول تمپرا از زمانی آغاز شد که تکنیک رنگ روغن پدیدار شد و کیفیت ویژه و جدیدی را به آثار هنری بخشید. فلاندرز ها که قومی آلمانی بودند و در شمال فرانسه و بلژیک سکونت داشتند، از اولین افرادی بودند که تکنیک رنگ روغن را به تمپرا ترجیح دادند، سپس هنرمندان رنسانس ایتالیایی با آنها همراه شدند.
نقاشی های رنگ روغن از ترکیب روغن بذر کتان، بذر خشخاش و گردو به عنوان لایه آخر و خشک شونده و ماده دیگری برای چسبندگی ساخته میشد. این تکنیک در قرن ۱۶ میلادی ظهور کرد، زمانی که هنرمندان بی شماری آنرا روش برتر در نقاشی برمی شمردند. به دلیل غنی بودن رنگها و نمای پایانی شفافی که تمپرا از آن بی بهره بود، نقاشیهای رنگ روغن بسیار فراگیر شده بودند.
همچنین بخاطر امکان اجرای تکنیک اسموفاتو (smufato) رنگ روغن می توانست ترکیبات بدیعی را به نمایش بگذارد. اسفوماتو به ترکیبی ظریف از رنگ ها گفته می شود که حالتی بدون مرز حاشیه و به اصطلاح “دودی شکل” در نقاشی ایجاد می کند. نقاش بزرگ دوره رنسانس لئوناردو داوینچی از همین تکنیک در نقاشی تکرار نشدنی اش مونالیزا استفاده کرده است.
در کنار اسفوماتو، رنگ های روغنی برای ترفند ایمپاستو نیز ایده آل و بی نظیر بودند. ایمپاستو به اجرای لایه های ضخیمی از رنگ رقیق نشده گفته می شود که بُعد خاصی به اثر هنری می بخشد. هنرمندان عاشق استفاده از تکنیک ایمپاستو بودند، زیرا مزایای فراوانی برای شان داشت.
اول اینکه نور بطور متفاوتی بر روی نقاشی بازتاب میکرد و به آن حالت بافت شکننده و ویژه ای میداد. دومین مورد سطح برآمده ان بود که به نقاشی ها حال و هوایی ۳ بعدی می بخشید. در آخر هم لایه های ضخیم رنگ به هنرمندان اکسپرسیونیست مانند وَنگوگ، این امکان را میدهد تا افکار و احساساتشان را روی بوم به بهترین نحو به تصویر بکشند.
دیگر هنرمندان مشهوری که از تکنیک ایمپاستو استفاده میکردند، جکسون پولاک، لی کِراسنِر و ویلم دِ کونینگ از دوران اکسپرسیونیسم انتزاعی بودند.
همانطور که از نامش پیداست، رنگ های آبرنگی قابل حل در آب بوده و عامل چسبنده صنعتی دارند. استفاده از تکنیک آبرنگ مهارت هنری بالایی میخواهد، زیرا وقتی روی کاغذ اجرا شود، دیگر امکان ویرایش و تصحیح آن وجود ندارد.
از مزیت نقاشی آبرنگی می توان به خشک شدن سریع و ایده آل بودن برای اجرای جزئیات دقیق را نام برد. اگرچه اکثر مردم فکر میکنند که از این روش تنها میتوان روی کاغذ استفاده کرد، ولی آبرنگ روی سنگ، بوم نقاشی، چوب و پارچه های پنبه ای نیز قابل اجراست.
شاید بزرگترین عیب این تکنیک را بتوان کمرنگ شدنش بعد از قرار گرفتن در برابر نور به مدت طولانی دانست. تکنیک آبرنگ زیرشاخه های متنوعی دارد که با نام نقاشی های طوماری و طراحی آب مرکب شناخته می شوند.
این دو زیرشاخه در فرهنگ هنری چین و ژاپن برای هزاران سال مورد استفاده قرار گرفته اند. اما هنرمندان غربی از تکنیک آبرنگ فقط برای طراحی اولیه نقاشی استفاده میکردند، تا قرن هجدهم میلادی که این هنرمندان دریافتند که آبرنگ برای نقاشی مناظر طبیعی بسیار کارآمد است.
وقتی که رنگ سفید به آبرنگ اضافه شود، رنگ مات و کدری به دست میآید که به آن گُواش می گویند. گواش نسبت به آبرنگ چهار برتری اصلی دارد که ویژگی های منحصر به فردی به این تکنیک خلاقانه می بخشد. اول به خاطر مات بودنش جای قلم در نقاشی پنهان میشود. دومین مورد کم بودن زمان مورد نیاز برای خشک شدن است.
سومین برتری نمای پایانی مات و بدون انعکاس نور است. آخرین مورد هم قابلیت اجرای لایه های متعدد، از ضخامت بسیار کم تا ایمپاستو می باشد. گواش می تواند بازه رنگی پهناوری داشته باشد و نمونه های خاصی با جلای متالیک یا فلورسنت.
از دهه 40 میلادی که رنگهای اکریلیک روی کار آمدند، توجه شگرفی را در دنیای هنر به خود جلب کرده اند. این تکنیک برتری های بسیاری دارد، مانند خشک شدن سریع و ضد آب بودن پس از آن. همچنین میتوانید آن را به هر تعداد لایه که نیاز باشد روی هم اجرا کنید و روی هر سطحی که فکرش را بکنید، نقاشی خود را با رنگ اکریلیک به تصویر بکشید.
نقاش های معاصر زیادی از جمله اندی وارهول، کنت نولاند و دیگر هنرمندان سرشناس، انتخاب اولشان رنگ اکریلیک بوده است.
نقاشی های چینی از تکنیکی مانند خوشنویسی بهره می برند که اساس آن تمیز و دقیق بودن طرح، و توجه زیاد به جزئیات است. هنرمندان چینی از دیرباز تکنیک آب مرکب (که به آن سیاه قلم ادیبان نیز میگویند) را به کار می بردند، خیلی قبلتر از اینکه اروپاییان آبرنگ را بشناسند.
آنها با استفاده از این تکنیک نقش قلم های کوچک و ظریفی روی کاغذ یا پارچه ایجاد میکردند. آثار هنری چینی با معنویات درآمیخته است و هنرمندانش بر این باورند که هر شی در نقاشی دارای روح است. به همین دلیل هدف اصلی شان در نقاشی ها، روح بخشیدن به جسم ترسیم شده است.
مردم ژاپن فرهنگ خارق العاده و غنی در نقاشی دارند و از قواعد هنری غیر متعارف نیز در هنر خود بهره می برند. نقاشی ژاپنی از سبک چینی و غربی تاثیراتی پذیرفته ولی همچنان اصالت خود را حفظ کرده است. ویژگی بی نظیر هنر ژاپنی، رسیدن به عمق در معنای نقاشی است و پیامی هنرمندانه و شفاف را به مخاطب انتقال می دهد.
طراحی همیشه به عنوان یکی از اشکال بنیادی هنر شناخته شده است و همه ما از کودکی آنرا تجربه کرده ایم. در ادامه به بررسی برجسته ترین و شناخته شده ترین سبک ها و تکنینی ها در طراحی خواهیم پرداخت.
این تکنیک که ریشه در قرن 17 ام میلادی و کشور فرانسه دارد، طراحی است که به وسیله مدادهای گرافیتی انجام می پذیرد. در این حیطه طراحی هایی بی نظیر و طبیعی خلق می شود که ظرافت و زیبایی خیره کننده ای دارند.
به دسته ای از این طراحی ها سیاه قلم گفته می شود. از مشهورترین هنرمندان این تکنیک ژان آگوست دومینیک اینگرِس و پاول کادن هستند.
این تکنیک باستانی که احتمالا منشاء آن فرهنگ ژاپن است، با استفاده از سایه زنی طراحی هایی پرعمق و با کنتراست سیاه و سفید ایجاد می کند. در طراحی با زغال برای اجرای افکت های مختلف از هاشور زنی، پخش کردن گرده های ذغال، مالش آن و ترکیب کردن لایه ها استفاده می شود.
تکنیک طراحی با گچ نیز یکی از روش های قدیمی در طراحی به حساب می آید و از دیرباز در خلق آثار هنری به کار گرفته شده است. تا دوران رنسانس هنرمندان تنها برای پیش طراحی ها از گچ استفاده می کردند، اما نقاش های معروفی مانند روبنز و دیگر همتایانش در قرن 16 و 17 میلادی، طراحی های زیبایی به وسیله گچ های سیاه و سفید انجام دادند.
این نوع طراحی ها “aux deux crayons” نام گرفت و بعدتر با اضافه شدن رنگ سرخ تیره به این طراحی های گچی، این سبک به “aux trios crayons” تغییر نام داد. در آثار نقاشان و طراحان آوانگارد قرن 20 ام مانند هِنری ماتیز و پیکاسو این تکنینک بیشتر نمود پیدا کرده است.
پاستل یا همان مداد شمعی به وسیله ترکیب رنگدانه ها با ماده خمیری شکل بدست می آید و طیف رنگی گسترده ای نیز دارد. مداد شمعی های نرم بهترین انتخاب برای در هم آمیختن رنگ ها و نقاشی های ترکیبی هستند.
درحالی که پاستل های سخت بیشتر برای طراحی های اولیه کاربرد دارند. شکل نهایی اثر به شیوه استفاده شما از پاستل بستگی دارد؛ وقتی که از رنگ های متنوع و ترکیبی و در هم آمیخته استفاده کنید، اثر شما نقاشی با پاستل نام می گیرد.
در صورتی که از خط های کوتاه و سایه روشن ها تک رنگ یا نهایتا تا 3 رنگ استفاده کنید، اثر شما طراحی با پاستل خواهد بود.
اوج این تکنیک در سده 18 میلادی بود و در دوران معاصر نیز توسط هنرمندانی مانند اِدگار دِگاس و تولوز لاترِک احیا شد.
هنرمندان در این تکنیک از خودکارهای متفاوتی برای رسیدن به نتیجه دلخواه شان استفاده می کنند. سپس آن اشکال را با جوهر پر می کنند. نکته مهم در این تکنیک ایجاد کنتراست رنگی است که بین طرح اصلی و فضای سفید و خالی بوجود می آید. جوهر ماده ای حساس است، پس هنگام استفاده از این روش مطمعن شوید که مهارت های لازم را از قبل بدست آورده اید.
هدف این مقاله معرفی تکنیک ها و سبک های شاخص در هنر نقاشی و طراحی، بر اساس زمان بندی تاریخی آنها بود. سپس به موارد استفاده شده در هنر شرق و غرب پرداختیم و در آخر هم مبحث طراحی را با هم بررسی کردیم. امیدواریم که این مطلب توانسته باشد اندوخته علمی شما را افزایش دهد.
نظرات